راجب نقاشيا تو وبم قبلا نوشتم ،،، دو سه روز قبل فهميدم با كسه ديگه رفیق شده نميدونم چجوري حال اون لحظمو ب زبون بيارم نميدونم دقيقا اون لحظه از خودم متنفر شدم يا به خودم افتخار كردم ك با همه وجود عاشقش موندم ولي اينو فهميدم ك ديگه از چشمم افتاده بدم افتاده سریع رفتم اتاقم همه یادگاریشو انداختم دور عطر عروسك مرغ امين . اخ مرغ امين . اره خود خودش همونم انداختم نقاشي رو تيكه تيكه كردم اهان ي چیز ي چیزو یادم رفت بگم خودشم انداختم دور اون دور دورا جايي ك ديگه نمیبینمش دیگه قلبم بخاطر اون نمیزنه دیگه عاشقش نیستم راسته ك ميگن ادما میرن سمت لیاقتشون ما ك گذشتیم و گذشت انچه تو با ما کردي تو بمان و دگران واي ب حال دگران . روزگاري هم اگر دیوانه ات بودم گذشت .
درباره این سایت