فك كنم ٥ بهمن بود تصميم گرفتم عكسشو بدم برام بكشن و بعد تا ٢٥ ام پست کنم بره برسه به دستش تو خیال خودم فك ميكنم هنوز دوسم داره هنوز به يادمه ولي هركاري كردم نتونستم حتي بهش ي پیام بدم عکسشو براش بفرستم دیگه چه برسه به خود نقاشي اخه میدوني همون روز ك گفت دیگه براش مهم نیستم به خودم قول دادم ديگه مزاحمش نشم همين بود ك نقاشي موند پیش خودم جلو چشم خودم و اون نمیدونه ك هر روز چقدر با عکسش حرف میزنم چقدر اشك ميريزم و بهش ميگم دوست دارم بهش میگم من بدون تو زنده نمیمونم جانم .
درباره این سایت