FT AH | اف تي آ اچ



 

ميگن گذر زمان همه چیو عوض میکنه به مرور عادت میکنیم به خیلي چیزا دیگه یاد میگیریم با نبودنا با نشدنا با دلتنگیا با بغضا با نامهربونیا با تنهاییا کنار بیاییم . منم گفتم لابد همینطوره یکي دو هفته بگذره یادم میره ولي نه نميره داره بيشتر عين خوره تمام وجودمو ميخوره آره من دارم روز به روز بدون تو ضعيف تر ميشم زير اين همه غم دارم ميشكنم ،،، قسم به همون چشمات ك هنوزم دنيامه قسم به نگات ك هنوز تو يادمه قسم به دل پاکت ك ميدونم هنوزم برام تنگ میشه قسم به اسمت ك هنوزم برام مقدسه تا وقتي نفسم هست من فقط از عشق تو مينويسم ميمونم و به پات میسوزم جانم . 

 

افتاده ام از چشم تو واي اگر پاي عشقي دگر در میان است

کوهم ولي درمانده ام بي تو در سینه ي من چو آتشفشان است

نگاهم کن بي تو بي برگ و بارم تو را من به دست خدا میسپارم

شهزاده ي بي عشق برده اي دیگر از یادم

همچو افسانه اي آخر میرسي تو به دادم

شهزاده ي بي عشق چشم به راه تو میمانم

درد دوري نشست آخر بي تو بر استخوانم

میگریم به حال ناخوشم در قلبم تو را نمیکشم من چون تو بي وفا نباشم

غمگینم چو فال حافظم چون شمعي تو آتشم بزن من از غمت رها نباشم


 

راجب نقاشيا تو وبم قبلا نوشتم ،،، دو سه روز قبل فهميدم با كسه ديگه رفیق شده نميدونم چجوري حال اون لحظمو ب زبون بيارم نميدونم دقيقا اون لحظه از خودم متنفر شدم يا به خودم افتخار كردم ك با همه وجود عاشقش موندم ولي اينو فهميدم ك ديگه از چشمم افتاده بدم افتاده سریع رفتم اتاقم همه یادگاریشو انداختم دور عطر عروسك مرغ امين . اخ مرغ امين . اره خود خودش همونم انداختم نقاشي رو تيكه تيكه كردم اهان ي چیز ي چیزو یادم رفت بگم خودشم انداختم دور اون دور دورا جايي ك ديگه نمیبینمش دیگه قلبم بخاطر اون نمیزنه دیگه عاشقش نیستم راسته ك ميگن ادما میرن سمت لیاقتشون ما ك گذشتیم و گذشت انچه تو با ما کردي تو بمان و دگران واي ب حال دگران . روزگاري هم اگر دیوانه ات بودم گذشت .


 

 

از امروز صبح نفسم در نمياد .

شبا كل بدنم درد ميكنه .

قلبم هي تير ميكشه .

نميدونم چم شده ؟

دارم بدون تو ذره ذره آب میشم .

به قول داريوش :

سفر نکن خورشیدکم ترك نکن منو نرو 
نبودنت مرگ منه راهي این سفر نشو

نذار ك عشق من و تو اینجا به آخر برسه 
بري تو و مرگ من از رفتن تو سر برسه 

 


 

خوبي حموم به اينه ك راحت ميتوني زير آب گریه کني بدون اين ك كسي متوجه بشه حتي خودت نيم ساعت زير دوش گریه کردم و فقط فکر کردم يهو ياد اين افتادم ك اون بي معرفت منو فقط به خاطر ي چیز ترك كرد اين ك نتونستم برم پیشش دلم خواست ي بار ديگه بجنگم برم اون طرفا دلم میخواد ي روزي برسه منو تو بهترين وضعيت ببينه اون لحظه حسرت اينو بخوره ك كاش اين كارو نميكردم باهاش من نتونستم اوني ك تو ميخواستي بشم اما تلاش ميكنم بهتر از اون بشم ك فقط آرزو كني ك اي كاش مال تو بودم .


 

فك كنم ٥ بهمن بود تصميم گرفتم عكسشو بدم برام بكشن و بعد تا ٢٥ ام پست کنم بره برسه به دستش تو خیال خودم فك ميكنم هنوز دوسم داره هنوز به يادمه ولي هركاري كردم نتونستم حتي بهش ي پیام بدم عکسشو براش بفرستم دیگه چه برسه به خود نقاشي اخه میدوني همون روز ك گفت دیگه براش مهم نیستم به خودم قول دادم ديگه مزاحمش نشم همين بود ك نقاشي موند پیش خودم جلو چشم خودم و اون نمیدونه ك هر روز چقدر با عکسش حرف میزنم چقدر اشك ميريزم و بهش ميگم دوست دارم بهش میگم من بدون تو زنده نمیمونم جانم .


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

با لبخند ♥دوصِـــت دارم♥ ♥A♥ mehdi.blog سال یازدهم دبیرستان علوم و معارف اسلامی شهید مطهری یزد همسرانه_ مادرانه ایده گستر Kimberly نور موسیقی Aparat/MusicRays خياطي در خانه